موندن ما در تهران به دو هفته هم نرسید تو اون یه هفته و نصفی که تهران بودیم به سه مهمونی رفتیم و یه مهمونی دادیم . اولین مهمونی که رفتیم درست همون روزی بود که صبح اش به تهران رسیدیم (خونه عمو مهدی دوست بابایی ) چون قرارش رو خیلی وقت پیش گذاشته بودیم دیگه باید میرفتیم و تو اون مهمونی فقط ما دعوت نبودیم چهار خانواده دیگه غیر از ما هم بودن شما بچه خوبی بودی ولی آخر شب یه کم بیقراری کردی ، مهمونی بعدی خونه عمو رضا بود که عمو فرید ینا هم بودن و پسر عمو ساسان تو رو بغل کرد و مهمونی سوم روز مادر خونه مامان جون بود که مامان جون دلمه درست کرده بود . اون شب مامان جون و عمه مهسا حسابی قربون صدقه ات رفتن ، تو هم دختر خوبی بودی . پنج شنبه 12 اردیبهشت...